توسط نقد اقتصاد سیاسی • 25/04/2022واکاوی فمینیستی برنامهی «مهمونی» ساختهی ایرج طهماسب بسیاری سالهاست او را میشناسند، سالهاست به بودناش، به لبخندش، و به نصیحتهایش خو کردهاند بیآنکه از خود بپرسند این «پدرسالار» با حذف عاملیت نقش زن و همسر در خانواده بر چه حق و اساسی معلم اخلاق ما شده است؟ بله «آقای مجری» را میگویم. همان که سالیان سال است که از بلاد کفر به ایران میآید و برایمان برنامه میسازد و دائم ریشخندمان میکند و بعد که جیبهایش را پر از پول کرد به همان بلاد کفر و نزد «شاهزادهخانمها»یش که لابد برخلاف ما لمپنهایِ شهرستانیِ فقیر خوب هم تربیت شدهاند، باز میگردد. «آقای مجری» از همان دوران کلاه قرمزیِ بینوا هم که کودکی شهرستانی و فراری بود، هیچگاه نیاز به کمک – شما بخوانید رقیب و تهدید سلطنت مطلقهاش – نداشته؛ و هرگاه که کودکی هوای کمک به او را داشته با پرخاش و فریادهای او مواجه شده است که: «من کمک نمیخوام» حتی اگر کودک بیچاره به پایبوسی و التماس به او روی آورد. از کلاه قرمزی گذر کنیم و کمی تازهتر سخن بگوییم، هرچند که پرداختن به آن برنامه هم اهمیت خاص خود را دارد.صحبت از «مهمونی» است؛ در خانهای در جوار سالن عروسی. قصد دارم در اینباره به نکاتی چند همچون «مسئلهی کودک کار»، «عدموجود خانواده»، «به سخره گرفتن روابط زناشویی»، و «نسبتهای کلیشهای دادن به زنان» بپردازم. برنامه آغاز میشود و برشی از دکور برنامه را مزین به تابلوی «سالن عروسی» میبینیم، گمانمان میرود که اتفاقهایی مربوط به این مراسم «فرخنده» باید در جریان باشد، دو عروسک با دو بال خود را فرشتگان کودکان معرفی میکنند، اما «آقای مجری» درست همین جا اعلام میکند که این برنامه برای کودکان نیست ولی, ...ادامه مطلب